عبدالعزیز فرمانفرمائیان بنیانگذار نخستین دفتر «مهندسان مشاور» در سال ۱۲۹۹ هجری شمسی در خانوادهای اصیل و صاحبنام بهدنیا آمد. که او از جانب پدری به سادات احشمی کرمانشاه و از طرف مادری به خاندان «دولتشاهی» و «محمدعلی میرزا دولتشاه» نسب میبرد. در واقع همین پایگاه خانوادگی والاست که زمینه را برای پرورش مترقی فکری و روحی وی فراهم آورد.
عبدالعزیز فرمانفرمائیان جزء نخستین نسل از معماران تحصیلکردۀ ایرانى در خارج از کشور به شمار میرفت. وی تحصیلات خود را در سال ۱۳۳۰ در دانشکده بوزار (دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس) به پایان رساند و در همان زمان به ایران بازگشت. او پس بازگشت به ایران در آغاز کار در گاراژ پدرش اقدام به طراحی برای خانههای دوستان و آشنایانش کرد و چندی بعد در یکی از آتلیههای دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحت نظر مهندس فروغی به همراه آفتن دلیان، هوشنگ سیحون و حیدر غیایی، به کار و تدریس اشتغال یافت و با آنان همکاری کرد.
دفتر مذکور علاوه بر کار طراحی معماری، در حوزۀ شهر و شهرسازی نیز به فعالیتهایی مباردت ورزید و در همین راستا بین سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۴ کلیه کارهای غیرصنعتی کنسرسیوم نفت شامل؛ شهرسازی، مدرسهسازی و خانهسازی مجموعۀ شرکت «مس سرچشمه کرمان»، شرکت «خانه» کرج، شرکت خانه در اصفهان و غیره را انجام داد. در همین جهت از عمدهترین فعالیتهای وی در حوزۀ طراحی شهری نیز میتوان به تهیه «نقشه جامع شهر تهران» با همکاری «ویکتور گروئن» اشاره کرد.
پس از جنگ جهانی دوم در ادامه فعالیت این گروه از معماران، روند رو به افزایش روکود اقتصادی و غلبه رویکرد بازسازی، حوزۀ معماری را خالی از تأثیر نگذاشت و منجر به آن شد که تنها توجهی سطحی و نمایشی به معماری شود و از معماری تنها بهمنظور ابزاری برای بازسازی نمادهای ملی و تقویت روحیه و هویت ملی کشور بهره گرفته شود. به همین دلیل است که در آن دوران به تأسی از آموزههای پاریسی و اروپایی طراحان ایرانی، شاهد طراحی میدانهایی با نماد رهبران ملی، بناهای یادبود بزرگ مقیاس و نمادهای کلان شهری بهجای بناهای کوچک هستیم. لذا از این رو بود که بناهایی چون فرودگاه مهرآباد اثر «محسن فروغى» و مشاوران سوئدى وى، ساختمان مجلس سنا اثر «حیدر غیایى» و ساختمان دفتر مرکزى شرکت ملى نفت ایران اثر «عبدالعزیز فرمانفرمائیان» توانستند نظر عموم مردم را که با عملکرد، تکنولوژى و ساخت کاملاً متفاوتى روبهرو شده بودند را به خود جلب کنند.
با توجه به این زمینۀ فرهنگی- اجتماعی و بلندپروازیهای شخصی، کاملاً طبیعی است که شخصی همچون عبدالعزیز فرمانفرمائیان که فارغ التحصیل بوزار پاریس است، نتواند در فضای محدود تدریس پاسخگوى نیازهاى درونى و کنکاش هاى بیرونى خود باشد. به همین دلیل وی از محیط آکادمیک استعفا میدهد و یک دفتر مهندسی که جای خالی آن سالها احساس میشد و خلاء آن را دفاتر خارجی پر کرده بودند را تأسیس میکند.
انگیزۀ مضاعف و ممارست بیش از اندازه وی در انجام کارهای بزرگ و ماندگار، سبب همکاری نزدیک او و سازمان برنامه شد. آغاز اعتماد به معماران ایرانی که با عملکرد شایسته عبدالعزیز فرمانفرمائیان گره خورده بود، منجر به آن شد که «ابوالحسن ابتهاج که از مؤسسان برنامهریزی در ایران بود بتواند با ارجاع کار به او و معماران ایرانی دیگر، گام نخست را در جایگزین نمودن دفاتر مشاوران ایرانی به جای مشاوران خارجی بردارد که تا قبل از سال ۱۳۳۲ همۀ کارهای بزرگ در ساخت و ساز کشور را برعهده داشتند»
او براى این کار از مراجعه به منابع خارجى نیز دریغ نمیکرد و ضعف پروژههاى خود را بدین ترتیب برطرف مىکرد. در چنین بستر مناسبی بود که تعداد دیگری از معماران درجه یک آن زمان نیز شروع به تجربه اندوزى کردند و وارد بازار کار شدند.
به همین دلیل است که «کامران دیبا» در نوشتههاى دفتر فرمانفرمائیان را به خاطر تعدد کادر فنى و کیفیت حرفهاى و قدرت انجام کار در زمان خود و در خاورمیانه «بى نظیر» مىشمرد و از جمله دستاوردهاى این دفتر را « معرفى تکنولوژى پیشرفته در ساختمان بلندمرتبه» مىداند که «با روشهاى ضدزلزله محاسبه شدهاند.» نمونههاى این بلندمرتبه سازى را هنوز مىتوان در تهران و در چندین سازه شاخص دید. دفتر مرکزى شرکت نفت، ساختمان وزارت کار، ساختمان وزارت کشاورزى، برجهاى سامان، برجهاى ونک پارک، ساختمان بانک اعتبارات ایران و… از این جملهاند که هنوز در بافت شهرى پایتخت خودنمایى مىکنند و در میان ساختمانهاى بلندمرتبه نوساز از شکوه نیفتادهاند.
اقدامات معماری فرمانفرمائیان محدود به موارد فوق نمیشود و از کارهاى شاخص دیگر وی مىتوان به کاخ نیاوران، کاخ مادر در سعدآباد، کاخ محمدرضا پهلوى در سعدآباد، کاخ سلطنتی جامعه و میدان اسب دوانی، کاخ پرنس خالد در ریاض (عربستان سعودى)، موزه فرش تهران، استادیوم آزادى با دریاچه، ساختمان پست تهران، ساختمان مرکزى اداره تلویزیون ایران، کارخانه ارج، دانشکده کشاورزى کرج، ترمینال حجاج و ترمینال مسافرى صدهزارمترى فرودگاه مهرآباد، پاویون ایران در نمایشگاه بینالمللى مونترال (۱۹۶۷)، ساختمانهاى دانشگاه تهران در امیرآباد، ساختمان بانک صادرات اصفهان، کارخانه داروپخش درجاده کرج، بیمارستان۲۰۰ تختخوابى براى ارتش در شمال تهران، دهکده خانه درکرج، ساختمان بانک اعتبارات ایران، ساختمان بورس و چندین طرح اجرا شده دیگر در حوزه شهرسازى اشاره کرد.
مسجد دانشگاه تهران (عکس از سایت معماری ایرانی)
ماکت استادیوم آزادی (عکس از فیس بوک عبدالعزیز فرمانفرمائیان)
عکس هوایی استادیوم آزادی
پاویون ایران در ایتالیا (عکس از فیس بوک عبدالعزیز فرمانفرمائیان)
برجهای سامان
ساختمان موزۀ فرش ایران
عدهای معتقدند که مبادرت به انجام بسیاری از پروژههای ملی و کلان از سوی این گروه مهندسان مشاور به دلیل روابط خانوادگی و لابیگری دولتی شخص عبدالعزیز بوده است. اما اگر این فرض را صحیح قلمداد کنیم، باز هم نباید تاثیر کیفیت و توانایی کارآمد این شرکت را نادیده انگاشت. برای مثال خداداد فرمانفرمائیان که مدتی در سمت ریاست سازمان برنامه بود، دربارۀ پروژۀ استادیوم آزادی میگوید:
«من برادری دارم به اسم عبدالعزیز فرمانفرمائیان که آرشیتکت خیلی معروفی در ایران بود و دستگاهش هم بزرگترین بود. در عین حال ما یک سیستم کامپیوتر ایجاد کرده بودیم که ویژگیها و ارزشیابی تمام مقاطعهکاران و مهندسین مشاور سازمان برنامه در آن ضبط بود. این جزو کارهائی بود که مهندس رادپی معاون فنی من در سازمان برنامه شروع کرده بود و انجام شده بود. عبدالعزیز فرمانفرمائیان بین آرشیتکتهای کشور اول بود. چندین معیار برای ارزیابی داشتند مثلا حجم کارهایی که مهندس مشاور در گذشته انجام داده، تعداد افرادی که در استخدام دارد، تحصیلات آن افراد، الی النهایه. علاوه بر این من این برادر را خیلی دوستش داشتم و دارم و همیشه خیال میکردم که واقعا معمار خیلی خوبی است … تا اینکه قضیه ساختن استادیوم صد هزارنفری پیش آمدکه المپیک آسیا قرار بود در آن اجرا شود. دستور آمد قبل از اینکه من بروم سازمان برنامه، البته زمان مهدی سمیعی هم دستور آمده بود که این را بدهید به عبدالعزیز فرمانفرمائیان. من عریضه نوشتم که این صلاح و صحیح نیست … دوباره دستور آمد از دفتر مخصوص از طرف معینیان. بلند شدم رفتم حضورشان و گفتم قربان صلاح نیست که چاکر به برادرم چنین طرح بزرگی را بدهم. فردا همه جور حرف میزنند… بعد دستور سوم آمد … {به حضور شاه رسیدم} و استدعا کردم اجازه بفرمایید که چاکر این طرح را رد کنم به وزارت آبادانی و مسکن. گفتند بسیارخوب، همینطور عمل کنید. برگشتم طرح را یکجا رد کردم به وزارت آبادانی و مسکن که در آن موقع در آنجا کوروس آموزگار وزیر بود و بعدا رفت به اجرا. هنوز که هنوز است برادرم به من سر این قضیه بد و بیراه میگوید.»
در پایان ذکر این نکته ضروریست که ویژگی بارز اکثر کارهای عبدالعزیز فرمانفرمائیان همچون ویژگی غالب شخصیتش این بود که بدون هیچگونه دلهره و ترسی قدم به وادی بلندنگری و به تبع آن بلندمرتبه سازی نهاد. همین امر بود که او را بر آن داشت تا با الگویبرداری از معماری مدرن و جسارت غربی در فرا رفتن از عرصههای تنگ، به صورت استعلائی گوی رقابت را از آنان برباید و خود را به قلل رفیع در عرصه کار و هنر معماری برساند. باید اذعان داشت که در این الگوبرداری وی نه تنها مقلدی محض نبود بلکه در هر جا که امکانپذیر بود معماری مدرن را با اندوختههای سنتی در هم میآمیخت و اثری بدیع و زیبا خلق مینمود که چشم هر بیندهای را به خود محصور میکرد.