ريجناليسم در معماری:
ریجنالیسم عنوان مكتبی در معماری است كه در دهه های 1960-1970 شكل گرفت . كلمه ریجنالیسم از واژه انگلیسی Region كه به معنای منطقه است و معادل فارسی آن منطقه گرایی است و در واقع معماری است كه به متن و زمینه و شرایط محیطی و فرهنگی توجه می كند.
ريجناليسم یكی از شاخه های معماری پست مدرن است كه شباهت های زیادی با معماری بومی ( محلی ) دارد و در این مكتب چون فرهنگ و خصوصیات و شرایط اقلیمی با عبور از هر منطقه به منطقه ای دیگر فرق می كند و شكلی معماری هم تغییر كند چون در واقع معماری هم بر آمدی از آنهاست و با جهت گیری نسبت به شعارهای دوران مدرن ادامه یافت .
پست مدرنیسم (بستر و منشا ریجنالیسم )
معماری پست مدرن كه در دهه های 50 و70 قرن بیست میلادی و همزمان با افول معماری مدرن و در جهت گیری مقابل با آن شكل گرفت . با شعارهایی چون توجه به متن , زمینه , ساختار , رشد همه جانبه , تاریخ , بستر فرهنگ و سنن و … به وجود آمد . این محلات در بخش معماری و شهر سازی بیشتر متوجه خشكی و ساده گرایی افراطی سبك انترناسیونالیسم یا جهان وطنی بود كه به مخالفت با هر گونه مفاهیم و ارزشهای سنتی و قومی است . بر عقل گرایی افراطی (راسیونالیسم ) استوار بود كه به شیوه به این اهداف می رسیدند كه همین دو شیوه هم بعدها در معماری رجینالیسمی مورد توجه قرار گرفت.
گرایش به فرم و ظاهر Gray post modern
گرایش به محتوا White post modern
یكی از عناصر مورد اختلاف مدرن و پست مدرن در نحوه برخورد با سنن است و از جمله مشكلات ناشی از افراط در این سبك می توان به عواملی همچون سنت گرایی تا حد عتیقه پرستی , رجعت به گذشته های ارناستالیستی ( اصالت تزئینات ) , تنوع طلبی مجاهد و حصر … توجه كرد . بعدها باعث به وجود آمدن معماری بومی و محلی و ریجنالیستس در دامان خود شد و بستر مناسب برای شكل گیری آنها بود كه در بعضی موارد اشتراكات زیادی با هم دارند .
سبك بین الملل ( نقطه مقابل ریجنالیسم)
این سبك در سال 1932 با انتشار كتابی توسط جانسون و هیچكاك آغاز یافت .
امروزه فقط وفقط یك نظام با قواعد ثابت وجود دارد تا تز سبك معاصر یك واقعیت بسازد و در عین حال به اندازه كافی انعطاف پذیر باشد تا قابلیت پذیرفتن تفسیرهای فردی را داشته باشد و تحول عمومی را موجب شود .
ین سبك سه اصل اساسی دارد :
1- معماری به واسطه حجم بیان شود نه توده
2- هر گونه تزئینات دلخواه مردود است
3- قرینه سازی جای خود را به سازماندهی می دهد
و معماران این سبك ( بعد از جنگ جهانی دوم ) دریافتند كه نمی توانند آثار خود را با سنتهای گذشته و ویژه گیهای قومی و ملی وفق دهند و باید پاسخگوی نیازها و مصالح جدید باشند و اما آنچه مشاهده شد رد تمام این موارد در دوران پست مدرن و به طبع ان سبك ریجنالیسم كه با اصول آن كاملا در تضاد بود و در این شیوه سبك ( بین المللی ) معماری بدون توجه به محیط و اقلیم و فرهنگ ها به وجود می آمد و با این عمل ارزش انسانی و هویت فردی به شدت نزول می یافت .
هویت و معماری :
تا چند دهه پیش زندگی و معماری آیینه تمام نمای یكدیگر بودند و مردم امروز از این كه در این دنیای پیش رفته هویت خود را از دست می دهند بیم ناك هستند ودر جستجوی تطبق معماری اخیر ( مدرن ) با معماری منطقه ای هستند و دخیل نمودن سنتها در آن تا هویت از دست رفته خود رابیابند مثلا گاه اینان با قالب نمودن الگوهای معماری اسلامی مانند قوس جناغی به معماری مدرن در جهت هویت بخشی به آن بودند كه دارای تاسف است . ما با ساختمان سازی كار فرهنگی می كنیم ما باید دارای معماری باشیم كه هویتمان را بنمایاند . معماری مخصوص به خود كه شیوه زندگیمان را بنمایاند و اعتقادمان را نشان دهد تا بتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم و اگر از فرم های سنتی استفاده می كنیم باید جوابگوی نیازهای حالمان باشد .
بارقه های ریجنالیسم در دوران مدرن :
هر چند در دوران مدرن گذشته و توجه به آن به شدت مورد حمله قرار گرفت و توجه به متن و محیط راد معماری بین الملل كه از جنبه های معمعری مدرن بود با كم توجهی روبه رو شد اما آنچه را كه ما در عمل می بینیم در آثار معماران این مكتب , چندان با گفته شان مطابقت ندارد و بعضی از آنها به آن به طور كامل پایدار نبودند از جمله این معماران می توان لوتی سحان آلوراآلتو , رایت و میس وندر روهد اشاره داشت . و آنچه به طور مشخص وجود دارد این است كه ما به طور صد در صدنمی توانیم به طراحی در یك مكان و محیط بپردازیم در حالی كه به آن محیط و مكان بی توجه باشیم چون معماری و محیط در یك تقابل دو سویه هستند و توجه یكی به و نه دیگری عملا غیر ممكن است . ما در اینجا به بررسی آثار معماران مدرن و رابطه های آنها با گذشته و نقش محیط اطراف در شكل آنها می پردازیم و نظرات آنها را درباره محیط و گذشته بررسی می كنیم تا بتوانیم رابطه آن را با ریجنالیسم بیابیم .
میس وندر روهه :
میس به عنوان یكی از معماران كه به سنتهای مدرن وفادار مانده بود در اوایل و تا مدتها روحیه محلی در خانه هایی كه می ساخت مشاهده می شد ( مانند خانه موسلر ) كه در این خانه روحیه محلی كاملا در آن وجود دارد مانند , تك پنجره ها , بیرون زدگی دودكش و لنتوهای مثلثی و… در اندك زمان میس از این روحیه محلی فراتر رفت و جالب است كه همین روحیه محلی كه میس در كارهای اولیه خود دارد بعدها و در دهه های 50 و 60 قرن بیستم تحت عنوان معماری منطقه ای یا متنی دوباره زنده شد یعنی معماری با عنوان تبعیت از محیط یا هماهنگ با محیط نام گرفت كه مورد قبول تعداد زیادی از معماران انگلیسی كه علاقه زیادی به حفظ ینتهای گذشته خود داشتند بود .
آلوارآلتو :
آلتو معمار فنلاندی با كارهایی كه در دوره مدرنیسم ساخت توانست بذری را كه در دوره مدرن كاشته بود در روزگار پست مدرن بارور كند و شاید یكی از دلایل این كه معماران پست مدرنیستی او را قبول دارند به دلیل گرایشات وی تا حدودی به پست مدرنیسم بود او ساختمانهایش را با الهام خانه های چوبی محلی سرزمین فنلاند ساخت و توجه به متن و محیط را فراموش نكرد و در كار هایش اشاراتی را به گذشته و معماری پست مدرن دارد .
فرانك لویه رایت :
رایت یكی از معماران بزرگ قرن نوزدهم بود . رایت را شاید معماری دانست كه به تمام و كمال به الگوهای معماری آمریكا پایبند ماند هر چند او یكی از پیشگامان معمارانمدرن است اما او اصول معماری مدرن رابا قواعد معماری بومی آمیخت و معماری ارگانیك را به وجود آورد . او قواعد جانسون و هنری راسل هیچكاك را در مورد معماری بین المللی قبول ندارد . او توانست معماری گذشته آمریكا را با قالبی نو و جدید ارائه كند كه مورد تصدیق معماران پست مدرنیستی هم است و از آن با نامهایی همچون تاریخ گرایی و یا گذشته گرایی یاد می كنند . رایت تقلید از گذشته را به آن صورت صرف نمی پذیرد بلكه با روش دیگری آن را احیا می كند .
لوی كان ( پیشرفت یا بازگشت به گذشته ):
اغلب صاحب نظران معماری كان را معماری مدرن , پست مدرنیستی می دانند . او معماری است كه در بینابین این دو مكتب به كار پرداخته است همچنان كه او می گوید :
یافتن كیفیت قدمت گرا در معماری امروز نباید كسی را به شگفت آورد , به راستی باید انتظار چنین كیفیتی را در معماری امروز داشت . معماری باید نخست از قدمت گرایی آغاز كند , قدمت گرایی را می توان از توجه به بنایی چون باستوم آغاز كرد . باستوم به نظر من زیباست . چون بارتنون از آن زیباتر است و چون بارتنون از آن بر امده و منبعث شده است .
وی با این كار گفت كه می توان در ارزشهای حاكم شك كرد و می توان پیشرفت را در تداوم گذشته در آینده یافت .
کافیست نام و شماره موبایل خود را در کادر زیر وارد کنید تا کارشناسان زیباآشیان در اولین فرصت با شما تماس بگیرند!